مهناز رئوفی

 

 

مهناز رئوفی (فاطمه السادات رستگاری) متولد سال 1349 از سنندج،ایران است. وی از سادات طباطبایی است ولی به واسطه ی این که پدرش بهایی بود او نیز بهایی ماند. می گوید اگرچه اجداد او از مسلمانان سرشناس و صاحب احترام و معتمد بودند و هم اکنون آرامگاه های آنان مورد تکریم مسلمانان است، ولی پدر بزرگ های او به مسلک بهائیت در آمده اند. او، برادرانش، همسر برادران و خواهرانش از اعضای فعال تشکیلات بهائیان بوده اند، به شکلی که برادران او هم اکنون نیز از سران بهائیت در ایران محسوب می شوند. 

 

اندکی در مورد اسلام آوردن او:  

 

اگر چه او یک بهائی زاده بود اما فسادها و تناقض هایی‌ که‌ در کار هم کیشان خود دید، وی را به شدت از این مسلک بیزار کرد، و این امر، همراه با مطالعه مستقیم درباره اسلام، باعث شد به همراه شوهرش به عقاید پوچ بهائیت پی برد و با اراده ­ای محکم و با تحقیق به اسلام ایمان آورد و مذهب شیعه را برگزیند و همچنین با شمشیر تیز استدلال، بهائیان را به احتجاج بطلبد. 

 

وی اسلام آوردنش را تنها خواست و لطف خدا می داند و وقتی از این مسئله سخن به میان می آورد، احساسات و شوق کاملا بر بیانش غالب می شود، اگر چه به این واسطه هزینه ی سنگینی را نیز پرداخت کرده است. او می گوید اگر فرد بسیار عاطفی و وابسته به خانواده ای هستم ولی به واسطه ی خروج از بهائیت از خانواده طرد شدم و اجازه پیدا نکردم بعد از سالها خانواده ام را ملاقات کنم و پدرم هم در این سالها از دنیا رفت و این اتفاق نیز برایم خیلی سنگین بود. با این حال او این مسئله را به جان خرید و حاضر شد برای یافتن حقیقت هزینه ی آن را نیز پرداخت کند. 

 

از آن­جا که بهائیان به دلیل ضعفشان هرگز تن به مناظره با او ندادند، او با صحبت­ ها و نوشته­ های روشنگرانه ­اش به مبارزه با آنان رفت. رئوفی در چند برنامه رادیویی به افشای بهائیان و عقایدشان پرداخت. همچنین کتاب­ های سایه شوم (که به تدریج در روزنامه کیهان منتشر شد)، مسلخ عشق، چرا مسلمان شدم؟ و نامه­ای به برادرم را در همین راستا نوشت. او در کتاب نامه ­ای به برادرم، در قالب نامه ­ای به برادرش منصور رئوفی (که مسئول مشارکت قاره ­ای العدل است) عقاید بهائیت را زیر سوال ­برده است. 

 

پ.ن: این انتخاب مهناز رئوفی عزیز را تحسین کرده و به او تبریک و تهنیت عرض می کنیم و برای او نیز از خداوند متعال طلب سعادت و مغفرت می نماییم...