یوسف اسلام

 

 

کت استیونس، در سال ۱۹۴۸ در لندن و از پدری یونانی  و مادری سوئدی متولد شد. او هنرمند برجسته موسیقی پاپ در ده 60 و 70 میلادی بود و در اواخر دهه 70 پس از گرایش به اسلام، نامش را به یوسف اسلام تغییر داد. 

 

او در مورد علت مسلمانیش اینطور می گوید که : 

 

18 ساله بودم که یک روز تصمیم گرفتم به دریا برای شنا بروم و کسی هم به من نگفت الان وقت مناسبی برای شنا نیست، تا اواسط دریا شنا کردم و احساس بسیار خوبی داشتم، دیگر تصمیم گرفتم که برگردم، اما نمی توانستم، موج ها به سمت من می آمدند و مانع رسیدنم به ساحل می شدند، مانند سنگ سر جای خود ایستاده بودم، به نظرم رسید که شاید کار خدا باشد، گفتم: خدایا اگر مرا نجات دهی از این پس برای تو کار خواهم کرد، با یقین و بدون هیچ تردیدی این حرفها را می زدم و می دانستم قدرتی وجود دارد که به من کمک خواهد کرد، ناگهان موج کوچکی از پشت به سمت من آمد، این همان معجزه بود، انرژی خود را به دست آوردم و توانستم شنا کنم تا به ساحل رسیدم، زنده بودم،،،،،،،،،،،، بعد از آن باید چه می کردم؟؟ 

  

بعد از آن معجزه، یوسف اسلام سعی کرد دینی را بیابد که مناسب احوالش باشد، او با «بودیسم» شروع کرد. تائو، ستاره‌شناسی و حتی طالع‌بینی! اما سرانجام وقتی برادرش نسخه ای از قران را به او داد، آنچه دنبالش بود را یافت.  

 

"قرآن را باز کردم... دیدم با بسم الله شروع شده. جلد آن را نگاه کردم اما نام مولف بر آن نوشته نشده بود. سعی کردم کوچکترین اشتباه در آن بیابم اما نیافتم بلکه برعکس در کمال یکپارچگی و انسجام... و با اسلام آشنا شدم" 

 

در آن زمان او هنوز هم مشهور بود و موسیقی را رها نکرده بود. او متوجه شد که نمی‌تواند تعادلی را بین کارش و مذهبش برقرار کند.
 

او می‌گوید: «دانش و الهامی که در من به وجود آمده بود، با سبک زندگی من متفاوت بود. من می‌خواندم تا بدانم کیستم. خودم را پیدا کنم. اما حالا خودم را یافته بودم. آیا باز هم باید بخوانم؟». پس از آن تا 20 سال دست به گیتار نزد و شروع به عمل کردن به عهدی که با خدا در ساحل مالیبو بسته بود کرد. 

 

او سپس با «فوازی علی»، یک مسلمان معتقد ازدواج کرد و هم‌اکنون دارای پنج فرزند است.   

 

 

پ.ن : به برادر یوسف اسلام برای پایبندی به عهدی که با خدا در دل دریا بست، تبریک می گوییم و برای او از خداوند متعال توفیقات روز افزون می طلبیم.

ماشا آلالیکینا

  

ماشا آلالیکینا ،مانکن، هنرپیشه و خواننده مشهور و تازه مسلمان روسی در بیست و هفتم آوریل سال ۱۹۸۳ میلادی در شهر مسکو به‌دنیا آمد. 

  

او در مورد علت مسلمانی خود می گوید :  

 

من 2 سال بعد از مسلمان شدن همسرم اسلام را پذیرفتم، سوره حمد و نماز خواندن را از طریق سایت یاد گرفتم، ولی در ابتدا به آن عمل نکردم (و از این بابت تاسف می خورم) ، تا اینکه یک روز به من خبر رسید یکی از صمیمی ترین دوستانم در بیمارستان شهری دیگر به کما رفته است، نمی دانستم چه کار کنم، از دست من کاری برنمی آمد، اما باید کاری می کردم، ناخودآگاه شروع به نماز خواندن و دعا کردن کردم و برای اولین بار از خداوند کمک خواستم، تا اینکه روز بعد دوستم که از کما بیرون آمده بود با من تماس گرفت و گفت: ازت ممنونم، من تو را در حالت کما دیدم، خیلی به من کمک کردی. در آن لحظه بسیار گریستم زیرا این اولین باری بود که از خدا چیزی می خواستم. 

 

او همچنین معتقد است :

 

  "اگر نمی‌توانی درباره خدا فکر کنی، حداقل سعی کن خودت را فراموش کنی". این همان اسلام است.

 

اگر علاقه دارید کسی را به اسلام دعوت کنید فقط لازم است به او پیشنهاد کنید که بیندیشد و به ندای قلبش گوش دهد چون در صحرای اشباع شده از اطلاعات، او به جای گمراه شدن در انحرافات دانشمند نماهایی که گمراهانی همانند خود او  به وجود می‌آورند،  بسیاری از نداهای باطنی را خواهد یافت که بدون اجبار به دنبال آنها خواهد رفت. 

 

انسان به طور ناخودآگاه به چیزهایی احساس تعلق می‌کند، به همین خاطر است که خودمان را وقف هنر، زن یا مرد می‌کنیم، شاعر مورد علاقه‌مان، چینی ژاپنی، بازی شطرنج و نواختن گیتار را به اصطلاح  می‌پرستیم، سپس با حقارت نگاه می‌کنیم و لبخند می‌زنیم. "نماز خواندن" برایمان مضحک و یک نوع خرافه پرستی و تعصب است. ولی خریدن هر روز روزنامه "Sport Express" ، خواندن آن در مترو از صفحه اول تا صفحه آخر، حفظ کردن اسامی تمام فوتبالیست‌ها، بررسی محتوای آن ، آیا اینها احمقانه به نظر نمی‌رسد؟  

 

پ.ن : به ماشای عزیز تبریک می گوییم و از خداوند متعال از این بابت سپاسگذاریم، با امید به آنکه خداوند نور هدایت را در قلب تمامی انسانها روشن کند...

شهادتین / سرآغاز

برای تشرف به دین مبین اسلام هیچ شرایط خاصی لازم نیست . تنها اینکه فرد عاقل و بالغ  بعد از آنکه از میان تمام دین ها به این نتیجه رسید که دین منتخبش اسلام است باید شهادتین را با کمال ایمان و یقین و به دور از اجبار و اکراه (با رضایت قلبی) بر زبان جاری کند یعنی اینکه بگوید: 

 

اَشهدُ انْ لا اِلٰهَ الا الله (گواهی میدهم خدا یکی است) 

 

اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله (گواهی میدهم محمد(ص) فرستاده اوست) 

  

و در مذهب شیعه علاوه بر این دو جمله این جمله هم اضافه می شود که:

  

اَشهدُ انَّ علی ولی الله (گواهی میدهم علی (ع) ولی خداست)

 

این نکته را نباید فراموش کرد که هر فردی قبل از اسلام آوردن باید با مبانی و دستورات و اصول و فروع دین آشنا باشد و با مطالعه و تحقیق این شریعت را پذیرفته باشد . 

 

پ.ن : با امید به روزی که اسلام دین منتخب تمامی انسان های روی زمین باشد.